جدول جو
جدول جو

معنی یحیی خان - جستجوی لغت در جدول جو

یحیی خان
(یَحْ یا)
حکاری نام رئیس عشایر حکاری. در سال 1026 هجری قمری شاه عباس لشکری به سرداری قرچقای خان تا ارزنهالروم فرستاد. عثمانیان سعی بسیار کردند که طوایف کردرا بر ایرانیان برانگیزند ولی رؤسای آن طوایف مثل ضیاءالدین خان فرزند شرفخان بدلیسی و غیره بدون اجازۀ سرداران عثمانی به ولایت خود بازگشتند. محمد پاشا بیگلربیگی می خواست از آنها جلوگیری کند جنگ درگرفت. یحیی خان پسر زکریاخان رئیس عشایر حکاری جمعی از ترکان عثمانی را کشت و خود نیز مجروح شد و محمدپاشا را هم زخمدار کرد. (تاریخ کرد تألیف رشید یاسمی ص 206)
یحیی خان لکهنوی بن منشی ثابت علیخان. اصلش از قصبۀ صفی پور لکهنو بود و خود در لکهنو به دنیا آمد. مردی صوفی مشرب و نیکونهاد بود و در اواسط قرن سیزدهم درگذشت. از اشعار اوست:
بر باد داد شعلۀ حسنش غبار ما
پروانه وار نیست نشان مزار ما.
(از صبح گلشن ص 614)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رَ)
دهی از دهستان بهی بخش بوکان شهرستان مهاباد. سکنۀ آن 307 تن. آب آن از چشمه. محصولات عمده آن غلات و توتون و حبوب و صنایع دستی آنجا جاجیم بافی می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
ابن هبه الله بن احمد بن علی خانی، مکنی به ابومنصور. از این رو، وی را خانی می گفتندکه وی قیم خان بن عبدالله بن جروده در بغداد بوده. محدثی است که ابن سمعانی رحمه الله از او روایت کرده است. وی به سال 38 هجری قمری درگذشته است.
لغت نامه دهخدا